زیغبز فهز 8قی
ﺑﺷﻮﻡ ﻳﺮﺗﻢ ﺍﺝ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﻧﻲ ﺑﻜﻴﺎﻥ ﺷﻮﻡ ﻫﻤﻢ ﺍﺝ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺘﻮ ﺁﻳﻨﺪ *** ٨٥ ﻫﻨﻪ ﭼﻪ ﻧﻌﻤﻪ ﺍﻗﺼﻲ ﺩﻳﻠﻪ ﻣﺴﺘﻢ ﺩﻛﻮﺵ ﺁﻭﺍﺯ ﺍﺝ ﺍﻟﺴﺘﻢ ﻫﻨﻪ ٩٥ ﻧﻪ ﭘﻨﺪﺍﺭﻱ ﻣﮕﺮ ﺍﻫﺮﻭﺟﻪ ﺑﺴﺘﻢ ﻫﻤﻴﺪﻭﻥ ﻛﻬﻨﻪ ﻋﻬﺪﻡ ﻧﻮﻱ ﻛﺸﻔﻲ *** ﺳﻴﺎﻻ ﻭ ﻳﻼﺩ ﺫﺭﻩ ﺑﺴﺘﻢ ﭼﻪ ﺍﺝ ﺍﻭﻳﺎﻥ ﺧﻄﺎﺏ ﺁﻣﺪ ﺍﻟﺴﺘﻢ ﻭﺳﺘﻨﺪﻡ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻏﻴﺮ ﺍﻭﻳﺎﻥ ﺑﺪﺳﺘﻢ ﺑﭙﺎ ﻭﺷﺘﻴﻢ ﺩﺳﺖ ﺍﻓﺸﺎ ﻧﻤﻲ ﻛﺮﺩ ٠٥ – ﺑﻲ ﺗﻮ ٥ - ﺑﺎ ٥ - ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ٥ - ﻓﺮﺩﺍ ٥٥ – ﺩﻭﺳﺖ ﺗﻮﺍﻡ ٦٥ – ﺍﺷﻚ ﺧﻮﻧﻴﻦ ﻣﻴﺮﻳﺰﺍﻧﻲ ٧٥ تحصیل به زبان مادری»،
بیتوحهی به «فاکتورهای
توسعه انسانی در مناطق
اقلیتهای قومی ایران»
است.[۱] به سخن دیگر
مهمترین مسأله آقای
هجری در این نشست به درستی
شناسایی حق اقوام و
اقلیتهای زبانی-فرهنگی
غیرفارسزبان ایران برای
آموزش زبان مادری در کنار
زبان فارسی و بهکارگیری
آن در امور محلی و اداری؛
و فراهمآوردن شرایط
لازم برای رشد و شکوفایی
فرهنگ و هنر قومی-محلی و
نیز لزوم رفع تبعیض از
اقلیتها و توجه اساسی به
رشد و شکوفائی اقتصادی و
انسانی این مناطق است.
اینها از اصول پایهای
مصوبات سازمان ملل متحد
و از مبانی و موازین
حقوقبشر است. یعنی این
خواستهای بر حق ربطی به
حل مناسبات «ملت
سلطهگر» و «ملت
زیرسلطه» ندارد. امری که
واقعاً هیچ موضوعیت و
سنخیت و ارتباطی با
واقعیت مناسبات تاریخی و
کهن اقوام ایرانی با هم
ندارد. افزون بر این
تظاهرات مسالمتآمیز
مردم در مناطق
اقلیتنشین قومی و دینی،
که بارها منجر به اِعمال
قهر و خشونت حکومتی شده
و دهها کشته و زخمی
برجای گذاشته است، بهحق
نگرانکننده است. البته
اگر نیک بهخواستهای
بهحق این مردم عمیقا رنج
کشیده، نظیر فراگیری زبان
مادری و مشارکت در
ادارهی امور محلی که
مبنای دموکراسی است، توجه
عاجل شود، اصلا نیازی به
دراماتیزه کردن و رشد
گرایشات افراطی در میان
اقوام ایرانی نیست. این از
شگفتیهای جامعهی
سیاسی کشور ماست که دفاع
از یک حق انسانی اولیه و
تلاش بهدستآوردن آن،
پیآمدها و واکنشهای
تند بویژه از سوی حکومت و
واکنش تلافیجویانه تا
حد شعارها و روشهای
افراطی در میان فعالین
سیاسی قومی ایران
بهدنبال دارد. مثلاً
فراگیری زبان مادری و
بهکارگیری آن در امور
روزانهی زندگی، در رأس
مطالبات مردم آذربایجان و
سایر اقوام و اقلیتهای
زبانی-فرهنگی قرار گرفته
است. این خواست، قبل از
این که موضوع و مقولهای
قومی و در حوزهی مسایل
قومشناسی باشد،
بهنحوی که برخی عناصر
افراطی قومگرا آنرا در
مقولهی «مسألهی ملی»
قرار دهند و اصل «حق ملل
در تعیین سرنوشت خویش» را
بهمیان کشند، اساساً
یک خواست دموکراتیک و در
زمرهی حقوق بشر است و
در منشور جهانی حقوق بشر
نیز با همین مضمون وارد
شده و روی آن تأکید شده
است. ۴ـ ما اگر یک دولت
دموکراتیک برآمده از ملت
ایران داشتیم که نسبت به
پیامدها و اثرات ناشی از
این تنوع قومی در ایران
توجه لازم را داشت، یافتن
راهحلهای دموکراتیک و
مسالمتآمیز و انسانی
کار چندان دشواری نبود.
همهی آزادیخواهان و
پایبندان به حقوق بشر
برای دستیابی به این
خواستها تلاش میکنند و
از مبارزات بهحق اقوام
ایرانی پشتیبانی
میکنند. در آینده نیز
همه نیروی دمکرات ایرانی